باید ریشه تعزیه در ایران را در قرن دوازدهم جستوجو کرد
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۷۵۱۶۲
به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین پیشنشست تخصصی همایش علمی هیأت و آئینهای مذهبی با عنوان «کرسی علمی-ترویجی جغرافیای تاریخی شبیهخوانی (تعزیه) در ایران» با ارائه مسلم نادعلی زاده عضو هیأت علمی دانشگاه اهل بیت (ع) و با حضور ناقدین و صاحب نظران محمدرضا سنگری عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سعید طاووسی مسرور عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رضا بیات عضو هیأت علمی دانشگاه شهید رجایی در دانشگاه اهلبیت (ع) برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدمحسن حسنپور دبیر علمی این نشست و عضو هیأت علمی دانشگاه اهلبیت (ع)، در ابتدا ضمن تقدیر از مرکز تخصصی احیا امر به عنوان برگزارکننده این جلسه، به شرح مختصری از مفهوم جغرافیای تاریخی پرداخته و گفت: جغرافیای تاریخی یک دانش میان رشتهای جدید است که نسبت بین محیط جغرافیایی و تاریخ را بیان میکند.
در ادامه مسلم نادعلی زاده عضو هیأت علمی دانشگاه اهل بیت (ع) در تبیین اهمیت مفهوم جغرافیای تاریخی اظهار کرد: ترکیب جغرافیای تاریخی، ترکیب نسبتاً جدیدی در پژوهشها است. از این رو در این جلسه در رابطه با پراکندگی جغرافیایی شبیهخوانی در ایران نکاتی را ارائه میکنم که در آینده میتوان از این پراکندگی جغرافیایی و از منشأهای آن، مطالعات مردم شناسانه داشت و علتیابی کرد که برای مثال چرا از این جغرافیا، این نمایش مذهبی پدید آمده و شکل گرفت.
وی افزود: ما تاریخ دقیقی برای آغاز شبیه خوانی در ایران سراغ نداریم اما میتوانیم حدس بزنیم که براساس شواهد و مدارک تاریخی این اتفاق از کدام مناطق آغاز شده است. تاریخچه تعزیه خوانی را، بایستی از سه منظر فقهی؛ تعزیه سرایان، شاعران تعزیه و تعزیه خوانان نامی در دوران قاجار، و در نهایت، سفرنامهها مورد بررسی قرار داد. از منظر سفرنامهها باید گفت که نخستین گزارشهایی که ما از اجرای مجالس تعزیه در ایران داریم، مربوط به اواسط قرن دوازدهم میشود. این گزارشها اجرای یک نمایش مذهبی را بازتاب میدهند و توصیفاتی از قطع شدن دستهای حضرت عباس (ع)، مجلس یزید و… در آنها به چشم میخورد.
باید ریشه تعزیه در ایران را در قرن دوازدهم جستوجو کرد
نادعلی زاده ادامه داد: اولین و دقیقترین گزارشهای خارجی مربوط میشود به کارستر نیاورد که ۱۱۷۹ هجری قمری در جزیره خارک شاهد اجرای مجلس تعزیه بوده است. جالب است که او در توصیف خود از این مجلس بیان میکند که هم اهل سنت و هم شیعیان در مجلس حضور داشتند. اجرای چنین مجلسی در سال ۱۱۷۹ در جزیره خارک نشان دهنده این است که مدتها است مجالس تعزیه در نقاط مختلف ایران جریان دارد که به جزیره خاک هم رسیده است.
وی با اشاره به گزارشهایی از ویلیام فرانکلین در ۱۲۰۱ هجری قمری گفت: گزارشهای فرانکلین بیانگر آن است که تعزیه، نمایشی کاملاً جا افتاده و شکل گرفته است؛ اینها نشان میدهد ما در قرن دوازدهم باید دنبال منشأهای تعزیه در ایران بگردیم چون ما در پیش از این تاریخ، گزارشی از سفرنامهنویسها نداریم. به هر حال واضح است که در طول قرن دوازدهم این اتفاق در ایران افتاده و گسترش پیدا کرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه اهلبیت (ع) در تبیین منظر فقهی گفت: نخستین فتوای مکتوب که در زمینه تعزیه خوانی به ما رسیده است، مربوط میشود به آقامحمدعلی کرمانشاهی که ایشان اواخر دوره زندیه زندگی میکرده است و معاصر آقامحمدخان قاجار است. ایشان کتابی دارند به نام «مقامع الفضل» که مجموعه پرسش و پاسخهای فقهی ایشان است که در سال ۱۱۹۶ تألیف شده است. در آنجا سوال میشود که نظر شما درباره مراسم تعزیه که در بعضی مناطق اجرا میشود چیست؟، ایشان پاسخ میدهد که اجرای آن ایراد ندارد و فقط ادوات موسیقی که استفاده میشود مناسب مجالس لهو نباشد.
وی ادامه داد: این مطلب نشان میدهد که در اواخر قرن دوازدهم تعزیه در مناطق مختلف ایران رایج بوده که منجر به چنین استفتایی شده است. البته فاضل دربندی در کتاب خود «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» دو سه واقعه از وحید بهبهانی پدر آقا محمدعلی کرمانشاهی نقل میکند که ایشان در مجالس تعزیه حاضر میشده و عزاداری میکرده است. پس اگر این گزارشها را بپذیریم نشان دهنده وجود تعزیه در بهبهان و قزوین در اواسط قرن دوازدهم میباشد.
اولین نسخه تعزیه در ایران مربوط به اواخر قاجار است
نادعلیزاده اظهار کرد: از منظر تعزیه سرایان و نسخ تعزیه که به دست ما رسیده است، قدیمیترین نسخه که الان در اختیار داریم مربوط است به شخصی به نام احمد بن ملأ محمدعلی واعظ خوانساری که در ۱۱۳۶ هجری قمری کتابت شده است. او به فنایی متخلص بوده و درباره غارت خیمهها به تعزیه سرایی پرداخته است. اگر این تاریخ دقیق باشد نشان میدهد که ما در اوایل قرن دوازده (اواخر قاجاریه) نسخههای تعزیه نیز داشتهایم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: شاعر دیگری که میشناسیم شخصی به نام ناطق است که اهل غنی (غینه) بوده که در سال ۱۲۰۱ مجالسی از او نقل و کتابت شده است. شاعر بعدی میرزا لطفعلی محرم خوری اهل خور است که ایشان در سال ۱۲۰۰ هجری قمری مجالسی داشته و گزارشهایی از تعزیهسرایی او داریم. اما در تذکرهها، اولین کسی که به عنوان شاعر تعزیه نام برده شده است، شخصی به نام میرزا محمد مازندرانی است که در شیراز میزیسته و در دوران فتحعلی شاه بوده است.
نادعلی زاده جهت بررسی نمونههای تاریخی تکیههای تعزیه گفت: قبل از تأسیس تکیه دولت معروف در سال ۱۲۹۰، ما باز هم تکیه دولتی داشتهایم و مثلاً تکیه حاج میرزا آقاسی تکیه دولتی بوده است. اسناد تاریخی نشاندهنده آن است که از زمان فتحعلی شاه و محمدشاه ما تکیه دولتی داشتهایم. البته رجال دیگری چون صدراعظم نیز برای خودشان تکایایی داشتهاند.
وی ادامه داد: جالب است که در آن روزگار، سمتی با عنوان «معین البکا» وجود داشته است. وقتی ناصرالدین شاه به دوستعلی خان محیی الممالک مأموریت میدهد که تکیه دولت را بنا کند، معین البکا که شخصی به نام میرزا محمدتقی بوده و سالها این سمت را بر عهده داشته است، از دنیا میرود و برادرزاده اش به نام میرزا باقر، معین البکایی را برعهده میگیرد که تا ۳۵ سال هم معین البکا دولتی بوده است. احتمالاً میرزا محمدتقی، شیرازی الاصل بوده و مدتی در اصفهان میزیسته است. وظیفه او این بوده است که تعزیه خوانان خوب را از سراسر ایران شناسایی کرده و به تهران منتقل کند تا در حضور شاه اجرا کنند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اسامی تعزیه خوانان دوره قاجار بعضاً در اسناد دولتی آن زمان و در اعلانهای تکیه دولت و در خاطرات ناصرالدین شاه ثبت شده است. شاید تا حدود ۱۸۰ نفر را اسم داریم. اگر این افراد را بررسی کنیم میبینیم اکثراً اهل قزوین، تفرش، طالقان، کاشان، دامغان، کرمان، اصفهان، مازندران، قم، خراسان و ساوه بودهاند. یک علت میتواند سابقه این مناطق در تعزیه خوانی باشد و علت دیگر، نزدیک بودن این مناطق به تهران.
اسامی تعزیهخوانان گذشته
وی به عنوان مروری بر تعزیه خوانی در مناطق ایران در دوره قاجار گفت: مثلاً از اردبیل شخصی به نام میرزا محسن مجتهد که از ۱۲۹۴ تا ۱۳۱۲ زندگی میکرده از ۲۷ ذی الحجه به مدت ۴۰ شب اجرای تعزیه داشته است. برگزاری تعزیه در نسل او نیز ادامه پیدا میکند که مرحوم سلیم موذنزاده نیز از نوادگان ایشان است. در مناطق ترکنشین نیز ما حاج میر سلام الله موسوی مراغی را داریم که اهل مراغه بوده که ایشان هم سال ۱۲۴۹ تا ۱۳۳۰ هجری قمری زندگی میکرده و ۴۰ مجلس از او به یادگار مانده است.
نادعلیزاده بیان کرد: ملأ اسدالله آمرهای اهل کمیجان اراک، متخلص به مخلص که تعزیه ترکی میسروده، نمونه دیگر است. محمدحسن بیک افشار خرقانی اهل منطقهای میان قزوین و همدان بوده است. در مناطق لر نشین بروجرد شخصی را داریم به نام علی فانی که گزارشهایی به او پرداختهاند. در چهارمحال و بختیاری شاعری به نام سید ذاکر را داریم که اشعار مجالس او موجود است. تعزیه گردان معروفی به نام سید صولت ده کردی را در شهرکرد داریم. در منطقه کرمان نیز حدود ۳۰ مجلس تعزیه در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان نگهداری میشود. در همدان نیز سید محمدحسین تعزیه ساز همدانی یا میرزا اسماعیل مکتب دار که حدود سالهای ۱۲۴۰ هجری قمری معلم تعزیه بوده است را داریم.
وی ادامه داد: در شیرین آباد از توابع ملایر نیز شخصی بوده است مشهور به قهرمان خان قهری که کتابی دارد به نام سفینه قهرمانیه که او هم تعزیهساز بوده است. در منطقه مازندران به جز سیدآقا مازندرانی و ملأ محمود مازندرانی که در تکیه دولت تعزیه میخواندند، ما میرزا محمد تقی نوری را داریم که پدر محدث نوری بوده و در دوره فتحعلی شاه زندگی می کرده است و ۳۲ مجلس تعزیه سروده ایشان در کتابخانه ملی ملک نگهداری میشود. محمدعلی فاخر را در قرن سیزدهم داریم که اهل چالوس بوده و ایشان هم مجالسش منتشر شده و موجود است.
این استاد دانشگاه ابراز کرد: رضوانی مازندرانی اهل نور، نمونه دیگری از تعزیه سازان آن عصر است. در منطقه شیراز، ما یک نسخه بسیار ارزنده از مجالس تعزیه با مهر شعاع الملک داریم که در کتابخانه ملک نگهداری میشود، اما متأسفانه شاعر این مجموعه مشخص نیست. در زمینه تعزیه، اشخاص زیادی در شیراز حضور داشتهاند، مثل ملأ باقر حضرتی که ملقب شد به شمرالممالک. در بوشهر، ما محمدعلی خان جمی را داریم که متوفی ۱۳۸۵ هجری قمری است. میرزا حسین علی قضائی در میناب را داریم که کتابی به نام عمده المجالس داشته و سه گونه متفاوت تعزیه میسروده است که به طلا و نقره و مس معروف است. در منطقه طالقان نیز ملأ علی بابای مهرانی طالقانی را داریم که در کتاب تشبیه المصایب در نسخه خطی، ۲۵ مجلس از او به یادگار مانده است. در خراسان و گیلان نیز گزارشهایی داریم.
ردپای تاریخ تعزیه در ایران در قرن هفتم و هشتم
در بخش دوم این نشست، نقدکنندگان به طرح دیدگاههای خود پرداختند که سعید طاووسی مسرور عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تقدیر از استنادمحور بودن ارائه نادعلی زاده، نکاتی را در قالب پیشنهادات مطرح کرد.
وی گفت: در مناطقی که دریافتید تعزیه رونق داشته است، حتماً به شهرهای کوچک و توابع آن نیز توجه شود. بعضاً مطالعه میدانی هم میتواند مؤثر باشد. مناطقی هم که امروزه تعزیه در آنها به طور جدی دنبال میشود، قطعاً خالی از سابقه نبوده و قابل توجه است. برای مثال شهر فشند از توابع قزوین قدیم و خوانسار بایستی مورد مطالعه قرار گیرند. همچنین نسخ خطی، کتابشناسیها، تصاویر و نقاشیها نیز قابلیت تحقیق و بررسی دارد. در روستای لیچاه استان گیلان، امامزادهای وجود دارد که دور تا دور این امامزاده با نقاشیهای تعزیه تزئین شده است.
در ادامه، محمدرضا سنگری عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سخنان خود را با تقدیر از دقت نظر نادعلی زاده شروع و سوالاتی از جمله: در ارائه شما منظور از ایران، ایران جغرافیایی است یا ایران فرهنگی؟، قلمرو معنایی واژههایی نظیر شبیهسازی و تعزیه چیست؟ را مطرح کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه دلایلی را برشمرد که نشان میدهد تعزیه نسبت به آنچه که بیان شد، سابقه دیرینهتری دارد.
وی گفت: اولین دلیل این است که ما در قرن هفتم و هشتم، مولانا حسن کاشانی آملی، نصره بن محمد علوی راضی، حمزه کوچک ورامینی و شهاب سمنانی را داریم که برای مرثیه خوانان آن زمان متن تولید میکردند.
اولین تعزیه ایران در سیستان و بلوچستان
سنگری افزود: دومین دلیل اینکه، نخستین گزارشی که در باب برگزاری تعزیه در ایران در سفرنامهها وجود دارد، به قرن یازدهم بر میگردد. تاوورنیک گزارشی در سال ۱۰۳۸ هجری قمری داشته و دلاواله نیز گزارشهایی در قرن یازدهم در اصفهان داشته است. سومین دلیل این است که، گره خوردگی و پیوندی بین برگزاری نمایشهای کهن در ایران وجود دارد. به گمان من، آغاز اینها را باید از منطقه سیستان و بلوچستان بدانیم؛ چون براساس تاریخ سیستان، اولین حرکتهایی که اتفاق افتاده است در آنجا بوده است. البته به نظر بنده همه این نمادهای باقی مانده نوعی نمایش است و این نمایشها نشان میدهد گذشته تعزیه در ایران، پیشینه خیلی بیشتر از اینها دارد.
رضا بیات عضو هیأت علمی دانشگاه شهید رجایی سومین منتقد این نشست علمی بود که با اشاره بر روشمند بودن ارائه، نکات خود را اینگونه بیان کرد: ممکن است ما به خیلی از گزارشها و اخبار مراجعه نکرده باشیم و هنوز به پژوهشهای بیشتری نیاز است. دوماً در خود منابعی که میشود بررسی کرد، نسخ خطی، موزهها و… هنوز جای کار دارد. به نظرم کار بعدی مدون کردن و مرتب کردن اطلاعات بدست آمده است و شاید بررسی تأثیر و رنگ و بوی محلی در تعزیهها نیز، جالب باشد. مثلاً مردم کدام منطقه، چه تخیلی را به صورت داستان درآوردهاند.
وی در تشریح اصطلاحات شبیهخوانی و تعزیه گفت: تعزیه به معنای عام خود به معنی عزاداری است و در معنای اصطلاحی، به معنی نمایش مذهبی شیعیان است که با محوریت واقعه عاشورا برگزار میشود. این معنای اصطلاحی در سه قرن اخیر شکل گرفته و بعضی معتقدند واژه شبیهخوانی که ترجمه فارسی تعزیه است را به معنای عامتر به کار ببریم تا شامل مجالس با درون مایه شاد نیز بشود و تعزیه را اختصاصاً در مورد مجالس سوگواری به کار ببریم. من بیان کردم که چون واژه تعزیه تبدیل به اصطلاح شده است، ما خیلی نباید به معنی لغوی آن توجه کنیم.
نادعلیزاده در پایان گفت: نکته آقای سنگری درباره ایران فرهنگی، نکته درستی بود. اما در اسناد موجود و بررسیها و پژوهشهای خود، ردی از تعزیه مثلاً در منطقه افغانستان پیدا نکردم. در هند چند گزارش داریم اما آنان هم از تعزیهخوانان ایرانی بودهاند. در منطقه عراق هم آن چیزی که به نام تعزیه وجود دارد، اشتراک لفظ است و نوعی نمایش یا شبیهسازی متفاوت از نمونه ایرانی است زیرا تعزیه ایرانی دارای سه رکن شعر، موسیقی و تئاتر است.
کد خبر 5951473 فاطمه علی آبادیمنبع: مهر
کلیدواژه: کرمان طالقان کاشان مازندران مراغه رضا بیات دانشگاه شهید رجایی استان گیلان دانشگاه علامه طباطبایی دامغان همدان عراق مجلس کرمان ایران سیستان و بلوچستان اصفهان ناصرالدین شاه افغانستان قم علی فانی تهران بختیاری هندوستان ساوه قاجار شهرکرد شیراز سلیم موذن زاده چالوس تفرش چهارمحال قزوین بوشهر قرآن کریم فاطمیه 1402 قرآن فعالیت های قرآنی حضرت زهرا س معرفی کتاب سازمان تبلیغات اسلامی قران رژیم صهیونیستی انقلاب اسلامی ایران ایام فاطمیه فاطمیه حضرت زهرا بسیج جغرافیای تاریخی تعزیه در ایران زندگی می کرده تعزیه خوانان نام میرزا تعزیه خوانی قرن دوازدهم نادعلی زاده مجالس تعزیه نشان می دهد شخصی به نام شبیه خوانی گزارش هایی تکیه دولت هجری قمری گزارش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۷۵۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
تیکهای جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیک تاک میکند.
جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.
خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند. بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودکننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند. درک عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.
از دیرباز، رشته روانپزشکی بهجای اینکه بر علل زمینهای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یکدستشدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای کلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود. مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده میشود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمنهای حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.
اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است. او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل میکند) عبور کنند. او فرض میکند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میکنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند.
دکتر لنوکس میگوید برای درک آسیبهایی که سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزماییهایی در این زمینه است.
مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعهای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.
اختلالات متابولیک نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یکی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدراتها محدود است.
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهشهای مغز را تامین میکند، میگوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیک را بر بیماریهای روانی جدی بررسی کند.
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.
فقط درک سیستم ایمنی و سوختوساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانک بریتانیا دادههایی را منتشر کرد که نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون خود بودند. طبق مطالعهای دیگر، حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگرهای زیستی را اعلام کردند که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.
موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبکههای مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.
تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند درحالیکه روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آیندهای را تجسم میکند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیکند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.
بهگفتهی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصبشناسی و روانپزشکی در کشورهای آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصبشناسی به هم نزدیکتر هستند، بهطوریکه عصبشناسان درزمینهی روانپزشکی آموزش میبینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر کارهای پژوهشی را آسانتر میکند.
دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز میکند تا با پیدا کردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک